تفسیر آیه پنجم سوره البینه
و ما امروا الا لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین حنفاء... |
ضمیر در جمله (امروا) به همان (الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین ) بر مى گردد، مى فرماید: رسالت رسول اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و (کتب قیمه ) که در صحف وحى است این کفار از اهل کتاب و مشرکین را امر نمى کند مگر به عبادت خداى تعالى، به قید اخلاص در دین، پس باید که چیزى را شریک او نگیرند.
کلمه (حنفاء) حال است از ضمیر جمع در (لیعبدوا)، و این کلمه جمع حنیف است، که از ماده حنف است که به معناى متمایل شدن و انحراف از دو حالت افراط و تفریط به سوى حالت اعتدال است، و خداى تعالى اسلام را بدین جهت دین حنیف خوانده که خلق را دستور مى دهد به اینکه در تمامى امور حد وسط و حالت اعتدال را از دست ندهند، و از انحراف به سوى افراط و تفریط بپرهیزند.
و جمله (و یقیموا الصلواه و یوتوا الزکوه ) از باب ذکر خاص بعد از عام ، و یا ذکر جزء بعد از کل است، که در مواردى صورت مى گیرد، که گوینده به آن فرد خاص عنایت بیشترى دارد، در اینجا نیز خداى تعالى بعد از ذکر کلى عبادت، نماز و زکات را ذکر کرد، چون این دو عبادت از ارکان اسلامند، یکى توجه عبودى خاصى است به درگاه خداى تعالى، و دیگرى انفاق مال است در راه رضاى او.
بیان مفاد جمله (و ذلک دین القیمه)
(و ذلک دین القیمه ) - یعنى این است دین کتب قیمه - مفسرین چنین معنا کرده اند. و مراد از (کتب قیمه ) اگر همه کتابهاى آسمانى یعنى کتاب نوح و پایین تر از او از سایر انبیا (علیهم السلم) باشد، معناى جمله این مى شود که : این دعوت محمدى که بشر به پذیرفتن آن مامور شده، دینى است که در همه کتابهاى قیم آسمانى مکلف بدان بودند، و دین نوظهورى نیست، چون دین خدا همواره یکى بوده، پس بناچار باید به آن بگروند، براى اینکه قیم است.
و اگر مراد از کتب قیمه، معارفى است که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) از صحف مطهره براى آنان خوانده، معناى آیه چنین مى شود که : مردم در دعوت اسلامى مامور نشده اند مگر به احکام و قضاهایى قیم، احکام و قضایایى که مصالح جامعه انسانى را تاءمین مى کند، پس با در نظر گرفتن این معنا بر مردم واجب است به این دعوت ایمان آورده، و به این دین متدین شوند.
پس آیه شریفه به هر حال اشاره دارد به اینکه دین توحید (که قرآن کریم متضمن آن است، قرآنى که مصدق کتب آسمانى قبل از خویش و به حکم آیه 48 از سوره مائده مهیمن و مافوق آنها است )، با دستوراتى که به مجتمع بشرى مى دهد قائم به امر آنان و حافظ مصالح حیاتشان است، همچنان که آیه زیر این معنا را با وافى ترین بیان خاطرنشان ساخته، مى فرماید: (فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت اللّه التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق اللّه ذلک الدین القیم ).
و با این آیه بیان عمومیت رسالت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و شمول و فراگیرى دعوت اسلامى عموم بشر را، تکمیل مى شود، پس اینکه فرمود: (لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین...)، اشاره مى کند به اینکه از نظر سنت هدایت الهى، بر خداى تعالى است که همه عالم را هدایت نموده، لازم است حجتش را بر هر کسى که کافر شده و دعوت او را نپذیرفته تمام کند، چه کافر از اهل کتاب و چه از مشرکین، گو اینکه در روز نزول آیه کفار از اهل کتاب و از مشرکین بعضى از کفار بودند نه همه آنان ولى این معنا را به طور قطع مى دانیم که در تعلق دعوت فرقى میان بعضى با بعض دیگر نیست، اگر در عصر نزول متعلق به بعضى شده، باید که متعلق به کل کفار هم بشود.
و جمله (رسول من الله ) اشاره دارد به اینکه آن بینه عبارت است از محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و جمله (و ما تفرق...) اشاره دارد به اینکه تفرقه و کفرى که در سابق نسبت به حق داشتند نیز بعد از آمدن بینه بوده.
و جمله (و ما امروا الا لیعبدوا الله...) مى فهماند که آنچه بدان دعوت شده اند، و مامور به آن گشته اند، دینى است قیم، که مصالح اجتماع بشریشان را تاءمین مى کند، پس بر همه آنان لازم است به آن دین ایمان آورند و کفر نورزند.
بهترین مردم و بدترین مردم
- ۹۲/۱۲/۰۴