البیّنه

لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتى تاتیهم البینه

البیّنه

لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتى تاتیهم البینه

۱۰ مطلب در ۴ اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است


و ما امروا الا لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین حنفاء...

ضمیر در جمله (امروا) به همان (الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین ) بر مى گردد، مى فرماید: رسالت رسول اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و (کتب قیمه ) که در صحف وحى است این کفار از اهل کتاب و مشرکین را امر نمى کند مگر به عبادت خداى تعالى، به قید اخلاص در دین، پس باید که چیزى را شریک او نگیرند.

کلمه (حنفاء) حال است از ضمیر جمع در (لیعبدوا)، و این کلمه جمع حنیف است، که از ماده حنف است که به معناى متمایل شدن و انحراف از دو حالت افراط و تفریط به سوى حالت اعتدال است، و خداى تعالى اسلام را بدین جهت دین حنیف خوانده که خلق را دستور مى دهد به اینکه در تمامى امور حد وسط و حالت اعتدال را از دست ندهند، و از انحراف به سوى افراط و تفریط بپرهیزند.

و جمله (و یقیموا الصلواه و یوتوا الزکوه ) از باب ذکر خاص بعد از عام ، و یا ذکر جزء بعد از کل است، که در مواردى صورت مى گیرد، که گوینده به آن فرد خاص عنایت بیشترى دارد، در اینجا نیز خداى تعالى بعد از ذکر کلى عبادت، نماز و زکات را ذکر کرد، چون این دو عبادت از ارکان اسلامند، یکى توجه عبودى خاصى است به درگاه خداى تعالى، و دیگرى انفاق مال است در راه رضاى او.

بیان مفاد جمله (و ذلک دین القیمه)

(و ذلک دین القیمه ) - یعنى این است دین کتب قیمه - مفسرین چنین معنا کرده اند. و مراد از (کتب قیمه ) اگر همه کتابهاى آسمانى یعنى کتاب نوح و پایین تر از او از سایر انبیا (علیهم السلم) باشد، معناى جمله این مى شود که : این دعوت محمدى که بشر به پذیرفتن آن مامور شده، دینى است که در همه کتابهاى قیم آسمانى مکلف بدان بودند، و دین نوظهورى نیست، چون دین خدا همواره یکى بوده، پس بناچار باید به آن بگروند، براى اینکه قیم است.

و اگر مراد از کتب قیمه، معارفى است که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) از صحف مطهره براى آنان خوانده، معناى آیه چنین مى شود که : مردم در دعوت اسلامى مامور نشده اند مگر به احکام و قضاهایى قیم، احکام و قضایایى که مصالح جامعه انسانى را تاءمین مى کند، پس با در نظر گرفتن این معنا بر مردم واجب است به این دعوت ایمان آورده، و به این دین متدین شوند.

پس آیه شریفه به هر حال اشاره دارد به اینکه دین توحید (که قرآن کریم متضمن آن است، قرآنى که مصدق کتب آسمانى قبل از خویش و به حکم آیه 48 از سوره مائده مهیمن و مافوق آنها است )، با دستوراتى که به مجتمع بشرى مى دهد قائم به امر آنان و حافظ مصالح حیاتشان است، همچنان که آیه زیر این معنا را با وافى ترین بیان خاطرنشان ساخته، مى فرماید: (فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت اللّه التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق اللّه ذلک الدین القیم ).

و با این آیه بیان عمومیت رسالت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و شمول و فراگیرى دعوت اسلامى عموم بشر را، تکمیل مى شود، پس اینکه فرمود: (لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین...)، اشاره مى کند به اینکه از نظر سنت هدایت الهى، بر خداى تعالى است که همه عالم را هدایت نموده، لازم است حجتش را بر هر کسى که کافر شده و دعوت او را نپذیرفته تمام کند، چه کافر از اهل کتاب و چه از مشرکین، گو اینکه در روز نزول آیه کفار از اهل کتاب و از مشرکین بعضى از کفار بودند نه همه آنان ولى این معنا را به طور قطع مى دانیم که در تعلق دعوت فرقى میان بعضى با بعض دیگر نیست، اگر در عصر نزول متعلق به بعضى شده، باید که متعلق به کل کفار هم بشود.

و جمله (رسول من الله ) اشاره دارد به اینکه آن بینه عبارت است از محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و جمله (و ما تفرق...) اشاره دارد به اینکه تفرقه و کفرى که در سابق نسبت به حق داشتند نیز بعد از آمدن بینه بوده.

و جمله (و ما امروا الا لیعبدوا الله...) مى فهماند که آنچه بدان دعوت شده اند، و مامور به آن گشته اند، دینى است قیم، که مصالح اجتماع بشریشان را تاءمین مى کند، پس بر همه آنان لازم است به آن دین ایمان آورند و کفر نورزند.

بهترین مردم و بدترین مردم

 

  • mahsa hashemi


و ما تفرق الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءتهم البینه

آیه اول سوره که مى فرمود: (ما دست بردار از کفار اهل کتاب و مشرکین نیستیم تا حجت بر آنان تمام شود)، به کفرشان به نبوت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و کتاب او، که متضمن دعوت حق او است اشاره مى کرد، و آیه مورد بحث به اختلافى که قبل از دعوت اسلامى داشتند اشاره مى کند، و در قرآن کریم در چند جا به این اختلاف اشاره شده، از آن جمله مى فرماید: (و ما اختلف الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیا بینهم )، و از این قبیل آیاتى دیگر.

و منظور از آمدن بینه براى کفار همان بیانات کتب انبیاى گذشته اى است که در کتبشان آمده بود، و یا کلام انبیاى آنان در توضیح و تفسیر بیان الهى است، همچنان که در آیه زیر بینه را به همین دو قسم بیان تفسیر نموده، مى فرماید: (و لما جاء عیسى بالبینات قال قد جئتکم بالحکمه و لابین لکم بعض الذى تختلفون فیه فاتقوا اللّه و اطیعون ان اللّه هو ربى و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم فاختلف الاحزاب من بینهم ).

بیان اینکه کتب آسمانى براى عموم بشر آورده شده و آیه (و ما تفرق الذین اوتوا الکتاب...) حکایت حال مشرکین نیز هست

در اینجا ممکن است این سؤال پیش آید که : چرا در آیه مورد بحث متعرض اختلاف اهل کتاب در مذاهب خود شد، ولى اختلاف و تفرقه مشرکین و اعراضشان از دین توحید و انکارشان مساله رسالت را متعرض نگردید؟

در پاسخ مى گوییم : بعید نیست جمله (و ما تفرق الذین اوتوا الکتاب )، شامل مشرکین هم بشود، چون در آیه مورد بحث مى توانست بفرماید: (و ما تفرق اهل الکتاب الا من بعد...)، ولى به جاى جمله (اهل الکتاب ) جمله (الذین اوتوا الکتاب ) را آورد، و تفاوت بین این دو تعبیر بر کسى پوشیده نیست، چون تعبیر اهل کتاب در عرف قرآن تنها شامل یهود و نصارى و صابئان و مجوسیان، و یا تنها یهود و نصارى مى شود. ولى تعبیر دوم یعنى (آنانکه کتاب برایشان نازل شده )، شامل مشرکین هم مى شود، چون کتاب خدا براى عموم بشر نازل شده، و در قرآن کریم تصریح فرموده به اینکه خداى تعالى در اولین روز تشکیل اجتماع بشرى، و بروز اختلافهاى حیوانى در بینشان کتاب براى آنان نازل کرد، یعنى شریعت و قانونى بر ایشان تشریع کرد تا در اختلافهایى که در امور زندگى و حیوانیشان رخ مى دهد حکومت کند، ولى بشر بعد از آمدن شریعت هم آن اختلافهاى قبلى را در شریعت خدا سرایت دادند، با اینکه حق برایشان روشن شده و حجت بر آنان تمام گشته بود، پس به حکم این آیات، عموم بشر مشمول کتب آسمانى بوده و هستند، چیزى که هست در اثر اختلاف (ناشى از پیروى هواى نفس )، بشر چند طایفه شدند، بعضى ها به کلى فراموش کردند که کتابى از ناحیه آفریدگارشان برایشان نازل شده، و بعضى دیگر این معنا را از یاد نبردند و لیکن هواى نفس را در دین خدا رخنه داده، به دینى تحریف شده متدین شدند، طایفه اى دیگر دین خدا را بدون کم و کاست حفظ کرده، بدان متدین شدند، اینک یکى از آن آیات از نظر خواننده مى گذرد: (کان الناس امه واحده فبعث اللّه النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینات بغیا بینهم، که تفسیرش ‍ گذشت.

و در این معنا است آیه اى دیگر که مى فرماید: (تلک الرسل فضلنا بعضهم... و لو شاء اللّه ما اقتتل الذین من بعدهم من بعد ما جاءتهم البینات و لکن اختلفوا فمنهم من امن و منهم من کفر).

و کوتاه سخن اینکه : جمله (الذین اوتوا الکتاب ) اعم از اهل کتاب است ، و بنابر این، جمله (و ما تفرق الذین اوتوا الکتاب...) شامل مشرکین مى شود، همانطور که شامل اهل کتاب مى شود.

 

  • mahsa hashemi


رسول من اللّه یتلوا صحفا مطهره فیها کتب قیمه

این آیه بیانگر معناى بینه است، مى فرماید: منظور از بینه، محمد رسول اللّه (صلى اللّه علیه و آله و سلم) است و این معنا به طور قطع از سیاق استفاده مى شود.

و کلمه (صحف) جمع صحیفه است، که به معناى هر چیزى است که در آن مى نویسند (از قبیل کاغذ، و لوح هاى سنگى و فلزى و امثال آن ) و منظور در اینجا اجزایى است که از قرآن کریم نازل شده بود، و در کلام خداى تعالى اطلاق صحف بر اجزاى کتابهاى آسمانى، و از آن جمله خود قرآن کریم مکرر آمده، از آن جمله فرموده : (فى صحف مکرمه مرفوعه مطهره بایدى سفره کرام برره ).

و مراد از اینکه فرموده : (مى خواند صحفى مطهره را) این است که اجزاى قرآن از لوث باطل پاک است، و شیطان در آن دست نینداخته، و این معنا نیز در قرآن کریم مکرر آمده که خداى تعالى قرآن را از مداخله شیطانها حفظ مى کند، از آن جمله فرموده : (لا یمسه الا المطهرون ).

موارد استعمال واژه (کتاب) و مراد از اینکه فرمود درصحف مطهّره اى که پیامبر (صلى الله علیه و آله) تلاوت مى کند (کتب قیمة) هست

و در جمله (فیها کتب قیمه ) منظور از (کتب ) که جمع کتاب است جرم کتاب نیست، بلکه منظور مکتوب و مطالبى است که در کتاب نوشته شده، و کلمه (کتاب )، هم بر کاغذ و لوحهاى مختلف اطلاق مى شود و هم بر کلمات و الفاظ نوشته شده اى که نقوش ‍ حک شده و یا با قلم سیاه شده، از آن الفاظ حکایت مى کند، و چه بسا بر معانى آن الفاظ هم اطلاق شود، به این اعتبار که آن معانى به وسیله الفاظ حکایت شده، و نیز بر حکم حاکم و قضاى رانده شده نیز اطلاق مى گردد، مثلا مى گویند: (کتب علیه کذا بر فلانى چنین نوشتند یعنى حکم کردند که باید چنین و چنان کند، در قرآن هم آمده که : (کتب علیکم الصیام )، و نیز فرموده : (کتب علیکم القتال )، و ظاهرا مراد از کتبى که در صحف است همین معناى آخر باشد، یعنى احکام و قضایایى الهى باشد، که در مورد اعتقادات و اعمال صادر شده است، دلیلش توصیف کتاب است به صفت (قیمه )، چون کلمه (قیمه ) از قیام کردن به امر خیرى، و حفظ و مراعات مصلحت آن، و ضمانت سعادت آن است، همچنان که در قرآن کریم در مورد دین استعمال شده، آنجا که فرموده : (امر الا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم )، یعنى دینى که خدا آن را حفظ مى کند، و بقایش را ضمانت کرده است، و معلوم است که صحف آسمانى قیم اند، چون امر مجتمع انسانى را بپا مى دارند، و با دستورات و احکام و قضایایى که متعلق به عقاید و اعمال است مصالح بشر را حفظ مى کنند.

پس معناى آیه مورد بحث این مى شود که آن حجت و بینه روشنى که از ناحیه خداى تعالى براى آنان آمده، عبارت است از رسولى از ناحیه خدا، که براى مردم صحف آسمانى پاک را مى خواند، پاک از پلیدى باطل، صحفى که در آن احکام و قضایایى است قائم به امر مجتمع انسانى، و اداره کننده آن به بهترین وجه، و حافظ مصالح آن.

 

  • mahsa hashemi


این سوره رسالت محمد بن عبد اللّه خاتم النبیین (صلوات اللّه علیه ) را براى عوام از اهل کتاب و مشرکین مسجل مى کند، و به عبارتى ساده تر براى عموم اهل ملت و غیر اهل ملت و باز ساده تر بگویم : براى عموم بشر تسجیل مى کند، و مى فهماند که آن جناب از ناحیه خدا به سوى عموم بشر گسیل شده، و این عمومیت رسالت آن جناب مقتضاى سنت الهى، یعنى سنت هدایت است، همان سنتى که آیات زیر بر آن اشاره دارد، و مى فرماید: (انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا)، (و ان من امه الا خلافیها نذیر) و به بیانى که ان شاء اللّه به زودى مى آید بر عمومیت دعوت آن جناب استدلال کرده، به اینکه دعوت آن حضرت متضمن صلاح مجتمع انسانى است، عقاید و اعمال افراد و جوامع را صالح مى سازد، و این سوره هم با نزول در مکه مى سازد و هم نزول در مدینه، هر چند که از نظر سیاق به مدنى بودن شبیه تر است.

تفسیر آیه : (لم یکن الّذین کفروا من اهل الکتاب...) که گفته شده از مشکل ترین آیات قرآنى است

لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتى تاتیهم البینه

آیات این سوره در سیاقى است که به قیام حجت علیه کافران به دعوت اسلامى اشاره مى کند، چه از اهل کتاب و چه مشرکین، و نیز علیه عده اى از اهل کتاب که بعد از آمدن حجت به خاطر اختلافهاى ناشى از منیت حجت خدا را رها کردند.

و با در نظر داشتن این سیاق از ظاهر آیات بر مى آید که منظور اشاره به این معنا است که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) از مصادیق حجت بینه اى است که علیه مردم قیام شده، و سنت الهى که در بندگان جارى است اقتضا کرده این حجت قائم گشته، و این رسول مبعوث شود، چون سنت جارى خدا ایجاب مى کرد بینه و حجت روشنگرش به سوى این طوایف نیز بیاید، همانطور که به طوایف و اقوام گذشته قبل از اختلافشان همین اقتضا را کرد و بر ایشان حجت فرستاد، چیزى که هست خودشان از آن حجت استفاده نکردند، و با یکدیگر اختلاف راه انداختند.

بنابر این، مراد از جمله (الذین کفروا) در آیه شریفه، همه کافران از دعوت اسلامى است، چه از اهل کتاب و چه مشرکین، و کلمه (من ) در جمله (من اهل الکتاب ) تبعیض را مى رساند، نه تبیین را، و کلمه (و المشرکین ) عطف است بر کلمه (اهل الکتاب )، و مراد از (مشرکین )، غیر اهل کتاب است حال چه بت پرست باشند، و چه اصناف دیگر مشرکین.

و کلمه (منفکین ) از ماده انفکاک است، که به معناى جدایى دو چیز است که به شدت به هم متصل بوده اند، و مراد از آن - به طورى که از جمله (حتى تاتیهم البینه ) استفاده مى شود - جدا شدن از مقتضاى سنت هدایت و بیان است، گویا سنت الهى دست بردار از آنان نبوده، تا حجت و بینه بیاید، همینکه آمد آن وقت رهاشان مى کند، و به حال خودشان واگذار مى کند، همچنان که در جاى دیگر به این معنا اشاره نموده مى فرماید: (و ما کان اللّه لیضل قوما بعد اذ هدیهم حتى یبین لهم ما یتقون ).

(حتى تاتیهم البینه ) - این جمله به همان معناى ظاهریش معناى مى شود، یعنى منظور از کلمه (تاتیهم ) که صیغه مضارع است همان آینده است ، و کلمه (بینه ) به معناى دلیل روشن است. و معناى آیه شریفه این است که : خداى تعالى کسانى را که به رسالت و یا دعوت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) کافر شدند، و یا به قرآن کفر ورزیدند، رها نخواهد کرد، تا آنکه بینه و دلیل روشن که همان رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) است براى آنان بیاید، (و ساده تر آنکه خداى تعالى دست از هدایت این کفار بر نمى دارد تا زمانى که حجت بر آنان تمام شود، و خودشان یقین کنند که محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم) رسول خدا است، و راست مى گوید، و لجاج و عناد وادار به کفرشان ساخته ).

و اما مفسرین در تفسیر آیه و معانى کلمات آن اختلافى عجیب به راه انداخته اند، به طورى که بعضى از آنان - آنطور که مى گویند - گفته اند: این آیه از مشکل ترین آیات قرآن است، هم از نظر نظم و هم از نظر تفسیر.

ولى معنایى که ما براى آیه کردیم با سیاق آیات سوره سازگار است، و هیچ تناقضى بین مفردات و جمله هاى آن رخ نمى دهد، و از خوانندگان هر کس بخواهد به طور مفصل به آن قیل و قالها واقف شود باید به تفاسیر مطول مراجعه کند.

تفسیر المیزان

  • mahsa hashemi


پناه میبرم به خدا از شرّ شیطان رانده شده

 

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

 

به هیچ وجه کفار، چه مشرکین و چه اهل کتاب رها نخواهند شد تا آنکه حجت نبوت خاتم الانبیاء (صلوات الله علیه) و حقیقت دعوتش و قرآنش بر آنان تمام شود (1).

رسولی از ناحیه خدا که صحیفه‏هایی منزه از باطل را بر آنان تلاوت کند (2).

صحیفه‏هایی که در آنها کتابهایی گرانبها هست (3).

و اگر اهل کتاب دعوت او را نپذیرفتند و از مسلمانان جدا و متفرق گشتند باری بعد از تمامیت حجت علیه شان جدا شدند (4).

با اینکه رسالت این رسول جز این نبود که به مشرکین و اهل کتاب بفهماند از طرف خدا مامورند الله تعالی را به عنوان یگانه معبود خالصانه بپرستند و چیزی را شریک او نسازند و نماز را بپا داشته زکات را بدهند و دین قیم هم همین است (5).

از اهل کتاب و مشرکین، آنها که کافر شدند در آتش جهنم خواهند بود آن هم برای همیشه و ایشان بدترین خلق خدایند (6).

و کسانی که ایمان آورده اعمال صالح کردند ایشان بهترین خلق خدایند (7).

 

  • mahsa hashemi


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ ﴿١ رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ یَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً ﴿٢ فِیهَا کُتُبٌ قَیِّمَةٌ ﴿٣ وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَةُ ﴿٤ وَمَا أُمِرُوا إِلا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ ﴿٥ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أُولَئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ ﴿٦ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ ﴿٧ جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ ﴿٨

 

  • mahsa hashemi


1) برطرف کننده لرزش بدن

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده استک اگر سوره بینه را در ظرف جدیدی نوشته شود و انسان گرفتار لرزش به ان نگاه کند شفا خواهد یافت.

2) برای رفع بیماری پیسی و یرقان و مسمومیت غذایی

از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس این سوره را بنویسد و به همراه داشته باشد اگر بیماری یرقان داشته باشد بهبود می یابد و اگر کسی که در چشمش سفیدی داشته باشد یا بیماری پوستی پیسی داشته باشد ابتدا ان را نوشته و با آب بشوید و از آب آن بیاشامد و آن را با خود همراه داشته باشد این بیماری از او دفع می گردد.همچنین برای زن باردار آب شسته شده این سوره برایشان مفید است و مانع آسیب مسمومیت های غذایی می شود و اگر برای هر گونه ورم نوشته شود آن را از بین می برد.

3) متفرق ساختن گروه گمراه

در کتاب المصباح آمده است: اگر بخواهید جمعی را که بر اساس گمراهی تشکیل شده را پراکنده سازید از چهار طرف راه ، خاک بردارید و سوره بینه را بر آن بخوانید و آن را در میان این جمع بپاشید متفرق می شوند.

 

  • mahsa hashemi


در فضیلت این سوره  :

1-  از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر که سوره بینه را قرائت کند از مشرکان به دور است و جزو پیروان دین محمد صلی الله علیه و آله وسلم بوده و خداوند او را به مومن محشور کرده و به آسانی از او حسابرسی می کند.

2-از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: وقتی خداوند قرائت این سوره را می شنود می گوید به بنده من بشارت دهید به عزت و جلا لم سوگند چنان بهشت را برای تو فراهم می کنم که راضی شوی.

 

  • mahsa hashemi

نود و هشتمین سوره قرآن است که مدنی و 8 آیه دارد وبه نام های «البریة و لم یکن»  نیز شهرت دارد.

بینه به معنی دلیل روشن و آشکار می باشد

مراد از بینه در این سوره ، پیامبر اکرم (ص) است. خداوند به انسان این استعداد را داده است که چنانچه بینه و دلیل روشنی ببیند ، می تواند به کمک آن پندارهای باطل را هر چند مدت های طولانی با آن خو گرفته است ، رها کند و کنار بگذارد.و ان بینه ودلیل روشن پیامبر اعظم می باشد.در آیات ۵تا۸ این سوره چکیده ی دین و دعوت رسول خدا را بیان می کند و سرانجام کسانی که ایمان آورده اند یا نیاورده اد بیان می کند

 

  • mahsa hashemi

از پیامبر اسلام ( صلى الله علیه وسلم )چنین نقل شده:

 

اگر مردم می‌دانستند این سوره چه برکاتی دارد خانواده و اموال

 

را رها کرده، به فراگرفتن آن می‌پرداختند. این تولید ویژه به

 

پبامها و نکته های این سوره مبارکه می پردازد.

 

  • mahsa hashemi